مرگ کودک در همان دقایق اول سقوط محرز بود و او، مثل زیر آوارمانده های «پلاسکو» و یا گرفتارشده های دوزخ «گرنفل» کسی را به انتظار معجزه برای زنده ماندن، ننشانده بود.

مادرش در تمام این مدت، در طولانی ترین ساعت های زندگی اش؛ با چشمانی گریان منتظر یک خبر خوش از کارون بوده، خبری که در بهترین حالت ممکن «پیدا شدن جنازه جگر گوشه اش» را برای او به ارمغان (!!) می آورد.


صفحه رسمی نریمان جعفری منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

جوجه کوردی فروشگاه ساعت لند سایت جامع دانلود کاکتوسکده علم غریبه.طلسم ها.کشکول روح و جسم.دعاها دنیای عکس پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان